ناروننارون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

نارون عزيزم

يادداشت روز 15/10/1390

امروز پنچ شنبه 15 دي 1390.   نارون جون الان 4 ماه و نيمه شده. هر شئ اي كه به دستش ميدم ميتونه به مدت طولاني نگهش داره. اگر جغجغه رو از دستش بگيرم گريه ميكنه. ولي هنوز خودش نميتونه دستش رو دراز كنه و چيزي برداره. ...
14 ارديبهشت 1391

يادداشت روز 21/10/90

امروز چهارشنبه 21 دي 1390.   امروز متوجه شدم نارون صداهايي مثل اُبُ و بُ بُ از خودش درمياره . خيلي خوشحال شدم وقتي اين صداها رو شنيدم.  ...
14 ارديبهشت 1391

يادداشت روز 12/10/1390

امروز دوشنبه 12 دي. حدود يه هفته از سرماخودگي نارون گذشته. خدارو شكر حالش خيلي بهتره. فقط كمي سرفه ميكنه. اما خودم حالم خيلي خرابههههههه. سرماي بدي خوردم. گلوم خيلي درد ميكنه. ...
14 ارديبهشت 1391

اوج سرما خوردگي

امروز جمعه 9/10/1390. سرماخوردگي نارون به اوج خودش رسيده. دكتر نبردمش. خيلي تو اينترنت سرچ كردم. به اين نتيجه رسيدم كه بهترين داروي سرماخوردگي كودكان زير 6 ماه شير مادر و بخوره. ميدونم اگه ببرم دكتر يه مشت شربت و آنتي بيوتيك ميده. ميترسم براش ضرر داشته باشه. ساعت 1:55  صبح از خواب بيدار شديم. نارون خيلي ناله و بيتابي ميكرد.من و شوهرم هر دوتامون ترسيده بوديم.  پاشويش كردم و قطره استامينوفن دادم . تا كم كم خوابش برد. عكساي روز قبلو اين زير ميزارم. نارون خيلي بيحال و بيحوصلست.     ...
14 ارديبهشت 1391

سرماخوردگي نارون + عکس

دوشنبه 5/10/1390 امروز بعد از مدتها نارون و برديم بيرون. بيرون كه چه عرض كنم رفتيم تا سوپر ماركت نزديك خونه و برگشتيم. از شانس بد نارون همون روز سرما خورد. اونم چه سرماييييييييييييييييييي!!!!!!!   ...
14 ارديبهشت 1391

يادداشت روز 21/9/90

الان نارون 3 ماه و 21 روزشه.   حدود يه هفتست كه خيلي تف ميكنه و لثه بالاييش رو به روي لب پائينش فشار ميده. آب دهن هم خيلي زياد ميريزه. احساس ميكنم اين علائم مقدمات دندون در آووردنش باشه. تازه دوست داره دو تا مشتش رو هم با هم تو دهنش بكنه. خيلي دوست داره بشينه. وقتي روي تشك دراز ميكشه سرش رو به سمت بالا مياره. صداهايي مثل جيغ از دهنش بيرون مياد. از ديروز متوجه شدم موهاي سرش بيشتر شده و سرش سياه تر. ...
14 ارديبهشت 1391

دو ماهگي ... 1/8/1390

امروز نارون عزيزم دو ماهه شد.ساعت 8 صبح نارون رو براي واكسيناسيون به مركز بهداشت برديم. خيلي گريه كرد و دلم براش سوخت. در راه برگشت به خونه براش دماسنج و قطره استامينوفن خريديم. خوشبختانه  زياد تب نكرد اما از گريه هاش مشخص بود كه درد زيادي داره. الان ساعت 2:31 بعد از ظهره. نارون كنارم خوابيده.هرازچندگاهي بيدار ميشه و به اطرافش نگاه ميكنه و دوباره ميخوابه. خدا كنه ديگه دردي نداشته باشه. تا يادم نرفته قد و وزنشم مينويسم. قد: 59 سانت وزن: 5400 گرم ...
14 ارديبهشت 1391

يك ماهگي ... 1/7/1390

امروز نارون رو براي اولين بار به مركز بهداشت ايرانشهر برديم و براش تشكيل پرونده داديم.   قد: 52 سانت وزن: 4200 گرم ...
14 ارديبهشت 1391